گوشه دنجی کو؟!!!
گوشه دنجی کو؟!!!
که گزارم سر خويش روي تنهائي خود
گوشه دنجي كو؟
دگر از طعنه و از زاهد و از اينهمه تكرار به تنگ امده ام
گوشه دنجي كو؟
که گزارم سر خويش
رو به امواج نظر ميفكنم
و در اين تنهائي
مينويسم خطي
گوشه دنجي كو
که دگر حرفي از اين كهنه نقاب
واز اين حال خراب
دگر انجا نتوان باز شنيد
گوشه دنجي كو؟
گوشه دنجي كو؟
یکی از اشعار خودم بود. لطفا کپی کردید نام شاعر را درج کنید. حمید
+ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۸۴ ساعت 17:13 توسط حمید
|