به خاطر مياورم نواي ان پيانو را

چه نواي دلپذير و غريبي بود

چه احساس يگانه و چه اشفتگي عاطفي

Rainy Days Never Say Goodbye

بنام شيشه مي

بنام هرچه باده نوشست

بنام مستي مدام

بنام تمام حقيقتي كه در شراب است

فارغ از هرچه ادمست

بتو پناه اورده ام

احساسي كه تو به من ميدهي

يگانه و بي همتاست

و منرا از خيال ادمها دور نگه ميدارد

و من اين اشفتگي عاطفي را

دوست دارم

وقتيكه همه جملگي دروغ ميگويند

من خودم را به شعله هاي فراموشي تو ميسپارم

وقتيكه باران ميبارد

گرمي تو خونم را داغ ميكند

و من اين اشفتگي عاطفي را

دوست دارم

به خاطر مياورم نوشيدن مدامم را

وقتيكه همه دنيا براي من ريزش باران است

و اين نواي دلپذير و غريب

منرا از هرچه تعلق است دور ميكند

به سلامتي هر چه مست و ناهوشيارست

حميد